معنی اواره کردن، سرگردان شدن، منحرف شدن، گمراه شدن سرگردان، ولگردی، ولگرد، راه گذر، جانور بی صاحب, معنی اواره کردن، سرگردان شدن، منحرف شدن، گمراه شدن سرگردان، ولگردی، ولگرد، راه گذر، جانور بی صاحب, معنی اmاci lcbj، sc;cbاj abj، kjpct abj، ;kcاi abj sc;cbاj، mg;cbd، mg;cb، cاi ;vc، [اjmc fd wاpf, معنی اصطلاح اواره کردن، سرگردان شدن، منحرف شدن، گمراه شدن سرگردان، ولگردی، ولگرد، راه گذر، جانور بی صاحب, معادل اواره کردن، سرگردان شدن، منحرف شدن، گمراه شدن سرگردان، ولگردی، ولگرد، راه گذر، جانور بی صاحب, اواره کردن، سرگردان شدن، منحرف شدن، گمراه شدن سرگردان، ولگردی، ولگرد، راه گذر، جانور بی صاحب چی میشه؟, اواره کردن، سرگردان شدن، منحرف شدن، گمراه شدن سرگردان، ولگردی، ولگرد، راه گذر، جانور بی صاحب یعنی چی؟, اواره کردن، سرگردان شدن، منحرف شدن، گمراه شدن سرگردان، ولگردی، ولگرد، راه گذر، جانور بی صاحب synonym, اواره کردن، سرگردان شدن، منحرف شدن، گمراه شدن سرگردان، ولگردی، ولگرد، راه گذر، جانور بی صاحب definition,